مو جودت، مدیر ارشد پیشین گوگل ایکس، در گفتوگویی مستقیم و بیپروایانه مدعی شد که ایده «ایجاد شغلهای جدید» توسط هوش مصنوعی یک توهم است و احتمال دارد در دههٔ آینده موج گستردهای از بیکاری رخ دهد. او مثال عملی خود را هم آورد: سرویس Emma.love که با کمک هوش مصنوعی ساخته شده و کاری را انجام داده که قبلاً بهصدها توسعهدهنده نیاز داشت.
جودت فراتر از این پیشگویی رفت و گفت حتی نقشهایی که تاکنون غیرقابلجانشینی تلقی میشدند از تدوینگر و پادکستساز تا مدیرعامل در معرض جایگزینی قرار دارند. همزمان او تغییر ساختاری در معنای «کار» را ضروری دانست و این تحول را فرصتی برای بازنگری در اولویتهای زندگی خواند، نه صرفاً تهدیدی اقتصادی.
جودت: «شغلهای جدید» چرند است
مو جودت در پاسخ به سؤال مجری دربارهٔ احتمال وقوع «آوارگی شغلی» در ده سال آینده، سخن طرف مقابل را «چرند محض» خواند. او بر این باور است که فرضیهٔ خودبهخودی پدید آمدن مشاغل کافی برای جایگزینی آنچه حذف میشود، قابل اتکا نیست. این اظهارنظر با لحنی قاطع بیان شد تا بر عمق تردید او نسبت به روایت خوشبینانهٔ رایج تأکید کند.
نمونه عملی: Emma.love و نیروی انسانی حذفشده
جودت به پروژهٔ Emma.love اشاره کرد؛ سرویسی که به گفتهٔ او با کمک هوش مصنوعی ساخته شد و کاری را انجام داد که در حالت سنتی به حدود 350 توسعهدهنده نیاز داشت. این مثال ملموس نشان میدهد که تواناییهای فناورانه میتواند بهطور مستقیم نیاز به نیروی انسانی در پروژههای بزرگ را کاهش دهد. نتیجهٔ عملی این است که اتوماسیون صرفاً جایگزین وظایف کوچک نیست، بلکه مقیاسهای سازمانی را تغییر میدهد.
چه مشاغلی در معرض خطر هستند؟
جودت فهرستی از نقشهایی را که رابطهٔ مستقیم با خلاقیت یا تصمیمگیری انسانی دارند نیز هدف قرار داد: تدوینگران ویدیویی، سازندگان پادکست و حتی مدیران اجرایی. او استدلال میکند که هوش جامع مصنوعی (AGI) در بسیاری از حوزهها بهتر از انسان عمل خواهد کرد. بنابراین مرز بین «کار خلاق» و «وظایف قابل اتوماسیون» در حال محو شدن است.
پیامدهای اجتماعی: بازتعریف زندگی کاری
از منظر اجتماعی، جودت بر ضرورت تغییر نگرش نسبت به کار تأکید میکند؛ او کار تماموقت را «دروغ سرمایهداری» خواند و پیشنهاد داد که آزاد شدن از کارِ تماموقت میتواند زمان بیشتری برای خانواده و سرگرمی فراهم آورد. این دیدگاه، اگرچه تلویحاً خوشبینانه است، همراه با هشداری جدی دربارهٔ مدیریت گذار از وضع کنونی است. تحقق جنبههای مثبت این سناریو مستلزم سیاستگذاری فعال و حمایتهای اجتماعی است.
مخالفتها و صداهای دیگر
در مقابل دیدگاه جودت، مدیرعامل انویدیا بهصورت عمومی ادعا کرده که نگرانیها دربارهٔ حذف گستردهٔ شغلها اغراقآمیز است. از سوی دیگر، برخی از پیشکسوتان حوزهٔ هوش مصنوعی نیز همانطور که جودت اشاره کرد توصیههایی محافظهکارانه مثل یادگیری مهارتهای فنی دستی (مثلاً لولهکشی) مطرح کردهاند. این تضاد دیدگاهها نشان میدهد که اجماع روشنی دربارهٔ مسیر آینده بازار کار وجود ندارد.
ادعاهای جودت اگرچه تند و قطعی بیان شدهاند، اما بر پایهٔ شواهد قابل مشاهدهای استوارند: پیشرفت مدلهای زبانی و سیستمهای خودکارسازی روندهای توسعهٔ نرمافزار و تولید محتوا را شتاب دادهاند. اگر فرض کنیم توانمندیهای هوش مصنوعی در دههٔ آینده یک رشد تصاعدی داشته باشد، سه مسیر محتمل پدید میآید:
-
تطبیق ساختاری بازار کار با سیاستهای حمایتی قوی (یعنی کاهش ساعات کاری، درآمد پایه یا آموزش مجدد گسترده).
-
تمرکز سرمایه و ارزشآفرینی در دست عدهای محدود و افزایش نابرابری درآمدی.
-
ظهور نقشهای مکمل انسانی نه صرفاً «شغلهای جدید» در همان معنای گذشته، بلکه نقشهایی که با AI همکاری میکنند (ناظر، مربیِ مدل، اخلاقپژوه).
منطق اینکه «شغلهای جدید بهطور خودکار همهٔ مشاغل از دسترفته را جایگزین کنند» ضعیف است، چون ایجاد یک شغل نوآورانه به زیرساخت، سرمایه و تقاضای اجتماعی نیاز دارد؛ در حالی که اتوماسیون میتواند خیلی سریعتر بخش تقاضای نیروی کار را کاهش دهد. بنابراین پیشبینی منطقی این است که بدون مداخلهٔ سیاستی، دورهٔ گذار دهساله میتواند همزمان با خلق فرصتهای جدید، موجی از بیثباتی شغلی را نیز به همراه بیاورد.
پیشنهادهای عملی برای کاهش ریسک در ده سال آینده: تسریع برنامههای آموزش مجدد مهارتی، آزمایش سیاستهای درآمد پایه و کاهش ساعات کاری استاندارد. از منظر شرکتی، مدیران باید روی طراحی سازمانهای هیبرید انسان-هوش مصنوعی و مقاومسازی منابع انسانی تمرکز کنند.
جمعبندی
مو جودت، با استناد به تجربهٔ عملی و نمونهای مانند Emma.love، هشدار میدهد که امید به «خودبهخودی» ایجاد شغلهای جدید در مقابل موج اتوماسیون نیرومند ممکن است فاقد پایهٔ واقعبینانه باشد؛ او خواستار بازاندیشی جدی در معنای کار و اتخاذ سیاستهای فعال برای مدیریت گذار است.