سم آلتمن، مدیرعامل OpenAI، در مصاحبهای جسورانه نسل Z را «خوششانسترین نسل تاریخ» خواند و آن را مقابل نگرانیهای گسترده در مورد از بین رفتن مشاغل قرار داد. او میگوید هوش مصنوعی با دموکراتیزهکردن ابزارهای قدرتمند، فاصله میان «ایده» و «اجرا» را از بین برده و به جوانان امکان میدهد با تیمهای کوچک تأثیرات میلیارد دلاری ایجاد کنند.
آلتمن احتمال حذف برخی دستههای شغلی را قبول دارد اما به توان تطبیقپذیری جوانان و ظهور مشاغل جدید و پردرآمد خوشبین است. همزمان او نسبت به تحولات در بازتعریف «واقعیت» در دنیای پر از محتوای هوش مصنوعی هشدار میدهد و بر ضرورت فروتنی و گشودگی اجتماعی تأکید میکند.
دیدگاه کلیدی آلتمن
آلتمن اعتقاد دارد که ابزارهای مبتنی بر مدلهای پیشرفته مانند GPT-5 تواناییهای سابق بزرگسالان و شرکتهای عظیم را در اختیار هر فرد قرار داده است. او میگوید این تحول به یک دانشآموز 22 ساله امکان میدهد به سرعت ایدهای را به یک کسبوکار با ارزش بالا تبدیل کند؛ اتفاقی که قبلاً نیازمند تیمها و سرمایهگذاریهای کلان بود.
در عین حال او صراحتاً میپذیرد که «برخی از دستههای شغلی کاملاً از بین خواهند رفت» و نسبت به کسانی که در میانه یا انتهای چرخه کاری هستند نگرانی بیشتری نشان میدهد. این دوگانه فرصتهای بزرگ برای جوانان و ریسک برای گروههای آسیبپذیر هسته دیدگاه او را میسازد.
دموکراتیزهشدن ابزارها: از ایده تا اجرا
آلتمن میگوید هوش مصنوعی موانع بین ایده و اجرا را حذف کرده است؛ چیزی که بهویژه برای نسل Z اهمیت دارد. دسترسی به مدلهای قدرتمند باعث شده فردی با مهارت و اراده بتواند با هزینه و زمان بسیار کمتر محصول یا خدمت نوآورانهای خلق کند.
این تغییر ساختاری در ابزارها، مرزهای سنتی سرمایهگذاری و تیمسازی را جابهجا میکند و اکوسیستم استارتاپی را تندتر و رقابتیتر میسازد. نتیجه آن، ظهور بازیگران کوچک اما با تأثیر اقتصادی بزرگ خواهد بود.
تهدیدهای شغلی و واقعیتهای بازار
با وجود خوشبینی آلتمن، واقعیتهای بازار ناهمگون است. تحلیلها از جمله اشاره به گزارشهای اخیر که موج اخراجها در ژوئیه 2025 را نشان میدهد نشان میدهد که پیادهسازی هوش مصنوعی مستقیماً با از بین رفتن برخی مشاغل مرتبط بوده است.
آلتمن پیشبینی جایگزینی برخی نقشهای اداری را رد نکرد، اما بر این باور است که جوانان در تطبیق و ایجاد شغلهای جدید برتری دارند؛ موضوعی که نیازمند سیاستگذاریها و برنامههای آموزشی سازگار است.
تغییر در تعریف «واقعیت» رسانهای
آلتمن هشدار میدهد که جامعه در مواجهه با محتوای تولیدشده یا پردازششده با هوش مصنوعی دچار بازتعریف «واقعیت» خواهد شد. او میگوید رسانه همیشه «کمی واقعی و کمی غیرواقعی» بوده و اکنون این نسبت پیچیدهتر شده است.
این تحول پیامدهای گستردهای برای اعتماد عمومی، رسانهها، و قوانین مرتبط با شناسایی و اعتبارسنجی محتوا دارد. برآوردهسازی نیاز به شفافیت و ابزارهای تشخیص در کنار فرهنگ رسانهای جدید ضروری است.
پیامدهای اجتماعی و آموزشی
آلتمن تأکید میکند که مواجهه با این آینده نیازمند «فروتنی و گشودگی نسبت به راهحلهای جدید» است و جامعه باید آماده بازآموزی و تغییر ساختارهای آموزشی باشد. او نگران کسی است که در سنین بالاتر نتواند خود را بازسازماندهی کند و از مزایای این دوره بیبهره بماند.
برای بهرهبرداری از فرصتها، ترکیبی از سیاستگذاری حمایتی، سرمایهگذاری در مهارتهای نو و شبکهسازی استارتاپی ضروری است. در غیر این صورت، شکاف میان نسلها و مشاغل میتواند عمیقتر شود.
دیدگاه آلتمن ترکیبی از خوشبینی فناورانه و آگاهی از ریسکهای اجتماعی است؛ ترکیبی که در سطح اجرایی صنعت فناوری انتظار میرود. اگر مدلهای بزرگتر و ابزارهای اتوماسیون دسترسیپذیرتر شوند، شاهد افزایش نرخ استارتاپزایی خواهیم بود؛ اما این رشد وابسته به زیرساختهای حمایت اجتماعی، آموزش مجدد نیروی کار و سیاستگذاری هوشمند است.
پیشبینی میکنم طی ۳ تا ۷ سال آینده دو مسیر همزمان رخ دهد: اول، موجی از نوآوریهای شرکتی کوچک که ارزشهای بالا خلق میکنند؛ دوم، تسریع در حذف برخی نقشهای تکراری که فشار بر بازار کارِ بدون برنامههای آموزشی را افزایش میدهد. برای تعدیل این اثرات، دولتها و بنگاهها باید سرمایهگذاری هدفمند در آموزش مهارتهای میانی، یارانههای انتقال شغلی و چارچوبهای قانونی برای شفافیت محتوا انجام دهند.
در غیاب چنین مداخلههایی، امکان تشدید نابرابری اقتصادی و اجتماعی بالا خواهد رفت؛ اما با سیاستگذاری پیشگیرانه میتوان از فرصتهای نسلی یادشده بهره برد و از آسیبدیدگی گروههای مسنتر جلوگیری کرد.
جمعبندی
سم آلتمن هوش مصنوعی را هم تهدیدی برای برخی مشاغل و هم فرصتی بیسابقه برای نسل Z توصیف میکند؛ آیندهای که در آن ابزارهای قدرتمند در دسترس فردی قرار میگیرد و همزمان جامعه با چالشهای بازتعریف واقعیت و نیاز به بازآموزی مواجه خواهد شد.